مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
شاعر : علیرضا وفایی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
گـرفـته دست مـرا بـارها مـرام حـسن رسیده است به من لطف مستدام حسن
من احـترام شدم محـض احـترام حسن حسن امام من است و منم غـلام حسن
هـزار بـار بـمیـرم دوبـاره زنـده شوم
بـه بـارگـاه امــام کــریــم بــنـده شـوم
مرا ز کوی کریـمان جـدا شدن هرگز و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز
و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز من و جـدایـی از دامن حـسـن هـرگـز
خـدا مـرا بـه هـوای دگـر رهـا نـکـند
من و جـدا شدن از مجـتـبی خـدا نکند
شـمـایـلی ز بـهـشت آمد و هـویـدا شد به نـور چـهـرۀ او مـمکـنات زیـبا شد
گـره ز کـار جهـان و جهـانـیان وا شد سـتارهای بـدرخـشید و مـاه زهـرا شد
به آفـتاب جـمـالش، به کـعـبـۀ خـالـش
به هوش بودم از اول… ربود تمثالش
هماره روح دعا، کعـبـۀ عبادات است شفیع روز جزا، قبله گاه حاجات است
حسن نمود حسن هاست، جمع خیرات است امام زاده و سر سلسله، به سادات است
کــریـم چــارم دنــیـای پـنـج تـن آمــد
خـبـر دهـیـد که آقـایــمـان حـسـن آمـد
سـر ارادتــم از افــتــخـار خــم گـردد گـدا به حـرمت اربـاب محـتـرم گـردد
خـدا بخـواهد اگر پرچـمی عـلـم گردد امــام زادۀ مــا صـاحـب حــرم گـردد
مـدیـنـة الحـسـنی در بـقـیـع میسـازیم
رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم
رواست محتشمی وصف مجـتـبا بکند و دست فرشچـیان طرح نو به پا بکند
زنی الـنـگـوی خود نـذر آن بـنـا بکند که گـنـبـد حـرمش را چو کـربلا بکند
در ورودی باب الکـریم در زدنیست
ورودی حرمش صحن جامع حسنیست
چـراغ صحن، برایش ز ماه میسازیم دخـیـل پـنجـرههـایش، نگـاه میسازیم
و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم بـرای شـیـعـۀ او سـر پــنـاه میسـازیم
بـزرگ کـرده برای کـریـم، نـسـلی را
به نام نجـمـه نمائـیم صحـن اصلی را
قرار و وعـدۀ ما صحن مجـتـبی باشد شب زیـارتیاش هـم دوشنـبـهها بـاشد
همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد و مثـل کـربوبـلا هم بـرو بـیـا بـاشد
شبـیـه هر شب جمعه، شبیه کربوبلا
دوشنـبـههـای بـقـیـع و زیـارت زهـرا
|